Solivagant

Wondering alone

Wondering alone

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

پارک

امروز رفته بودم پارک

نشسته بودم رو یه نیمکتی که رو به روش سرسره بچه کوچولو ها بود

یه دختر بچه حدودا دو سال سر خورد اومد پایین

منم بهش لبخند زدم

و اینطوری شد که باهم دوست شدیم *_*

ازش اسمشو پرسیدم ولی درست نفهمیدم فکر کنم هلما بود یا یه چیزی شبیه این

بعدم اسم خودمو گفتم و باهم دست دادیم :دی

عاشق بچه های این سنم

خوب بلد نیستن صحبت کنن ولی دست و پا شکسته هرچی بلدن میگن

و خیلی عالی با آدم ارتباط برقرار میکنن و کاملا خودشونن بدون این که فکر کنن

آدم در موردشون چی فکر میکنه!

یه قلب بزرگ و مهربون دارن و از ته دل میخندن

بچه ها به آدم حس زندگی میدن

و آدمو با اون نگاه که همه چیز براشون تازگی داره شریک میکنن

دلم میخواد برم تو مهد کودک کار کنم

I miss the best person I have ever seen

نزدیک  ٦ ماهه که نرفتم پیش آقای تراپیست ( همون آقای محترم سابق ! اسمشو عوض کردم:)))  )
حس میکنم دارم بهترین دوستمو از دست میدم :(
هی به خودم میگم پاشو برو یه وقت بگیر یه وقت یادش نره تورو !
ولی از طرفیم افتادم تویه مود صرفه جویی نمیرم :|‌
بعد به خودم میگم خب ٦ ماه یه بار برو !
بعد دوباره می ترسم ! کلا بخوام وقت بگیرم مضطرب میشم که برم چی بگم :‌|
دلم میخواد خودمو به دیوونگی یا نارحتی بزنم خودشون منو ببرن :‌|
ولی مطمئنم نمی برن :| اصن باز یکی دیگه از مشکلاتم که نمیرم اینه که دنبالم راه میوفتن
بعدم میگن چی گفت :‌| خب اگه میتونستم به شما بگم  که نمیرفتم به اون بگم :/
د ل م ت ن گ شده

آغازگری

خیلی دلم میخواد بیکار نباشم انقدر در حال حاضرم ٥٠ روزمو که میشه از بعد کنکور الکی تلف کردم

ولی موضوع انگیزه نداشتنه و تنبلی

درحال حاضر با کلی مقاومت در برابر تنبلی رفتم وبسایت کدآکادمی دارم html یاد میگیرم :‍]

تا الان که جذاب بوده برام اگه همینطوری جذاب بمونه ایشالا طراح وبسایتی چیزی میشم :))

تشبیه

این روزا خیلی درگیر انتخاب رشته و فکر کردن به آیندم...

خیلی برام سخته بتونم رشته ایو انتخاب کنم که با علایقم و توانایی هام جور در بیاد

می ترسم از این که بعدا خودمو ببینم با چند سال وقت تلف شده :/

به نظرم انتخاب رشته مثه یه رستورانه که برای اولین بار واردش میشی با منویی که هیچ کدوم از غذاهاشو تا حالانخوردی

و قانونشم اینه که فقط یه غذا میتونی انتخاب کنی ولی باید تا آخر بخوریش (البته این قانونیه که خودم برا خودم تعریف کردم! )

حالا منم باید با توجه به محتویات غذاها (چارت درسی رشته ها!) تصمیم بگیرم احتمالا ترکیب کدوم مواد غذایی به دلم می شینه

و میتونم تا اخر بخورم!

خب من مزه ی هیچکدوم از غذاهارو نچشیدم و طبیعیه که استرس داشته باشم ولی بهتره زیاد به استرسم اهمیت ندم