Solivagant

Wondering alone

Wondering alone

first day of uni

روی چمن نم دار نشسته بودیم

آسمون آبی بود و هوا خنک

ترکیب کیف رنگی رنگیم روی چمن سبز رنگ تصویر قشنگی درست کرده بود و حس خوبی بهم می داد ...

ولی از همه بهتر پیدا کردن آدمایی بود که فقط چند ساعت از آشنا شدنمون می گذشت ولی باهم احساس راحتی میکردیم.

وقتی باهم حرف زدیم خودمونم تعجب کرده بودیم چون هممون حسی داشتیم انگار مدت هاست باهم دوستیم!

حرف برای گفتن زیاد بود و شناختن هم دیگه برامون جالب بود .

حتی سکوتایی که پیش میومد برامون آزار دهنده نبود...

چی ازین بهتر که وارد یه کامیونیتی جدید بشی با کلی احساسات گنگ و مبهم و غریب ولی سریع تر از چیزی که انتظار

داشتی بتونی آدمایی رو پیدا کنی که باهاشون راحتی و تنها نباشی!

اولین روز دانشگاه برای منی که تو ارتباط برقرار کردن ضعیفم یه جور معجزه بود.

  • wonderer

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی