- نمیدونم با زندگیم چیکار کنم
- شایدم نباید کاری کرد فقط باید گذروند
- خیلیا تصمیم میگیرن برا زندگیشون! زندگیشونو تغییر میدن ! اونارو چی میگی؟
- خب اونا که اینجا نبودن! تو یه آبادی دیگه بودن! اینجا فرق داره !
اینجا بیشتریا سرگردونن! اگه بپرسی هیشکی نمیدونه ! اینجا همه میگذرونن!
- ولی دیدم خیلیا حتی اینجام خودشونو به جایی که دوست دارن رسوندن!
- آره خب هست ولی کمه ! اما میدونی اونا تنها نبودن... مطمئن باش یکی بوده تشویقشون کنه
- میشه من اولین تنهایی باشم که خودمو به جایی که میخوام برسونم؟
- شدنش که میشه ! حالا چی میخوای؟
- مشکل همینه نمیدونم چی میخوام!
- پس توم سرگردونی!
- گفتم که!
- ولی تو تنها نیستی! من تشویقت میکنم !
- من نیاز به مشوق واقعی دارم نه یه صدای ذهنی... تو در حقیقت منی ...
خوشحالم که هستی ولی خب کاش از ذهنم میومدی بیرون! می شد دیدت ... شنیدت...
- باشه قبول ولی یه چیزیو یادت باشه !
- چیو؟
- هرچی انتخابات بیشتر باشه ناراضی تری چون فکر میکنی از این همه انتخاب بالاخره یکیش باید برای تو ساخته شده باشه!
ولی ازین خبرا نیست! طیفو یادته؟
- آره یادمه!
- خب دیگه ! کم پیش میاد چیزی بره سر طیف !
- فهمیدم! حالا شور و شوقو چیکارش کنم؟
- ببین من که بیکار نمی شینم ... من به تشویق کردنت ادامه میدم!
توم سعی کن خودتو قانع کنی بری پیش اونی که بلده تعمیرت کنه!
- اگه کافی نبودم چی؟
- خب دیگه خدافظ من برم سیگار بکشم
- وا تو که سیگاری نبودی !؟
- نگرا نباش ضرر نداره! یادت رفته من فقط تو ذهنتم؟ سیگارمم واقعی نیست!
- باشه ولی جواب ندادی
- ایشالا دفعه بعد!
- ۹۷/۰۶/۰۵