غار تنهایی
wonderer | يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۳۹ ب.ظ |
۰ نظر
روز تولدم بود . باز رفتم تو خودم . یه جوری که هیچی هیچ معنایی برام نداره و نفس کشیدن سخته.
بدم میاد پای تلفن با کسی صحبت کنم . بهم زنگ زد منم خیلی سعی کردم عادی باشم و معلوم نشه زیاد
سرحال نیستم . بهم گفت شناختی؟ گفتم اره بابا مگه میشه نشناسم! گفت اخه چقد سردی
بقیه مکالمرو بیشتر سعی کردم خوشحال باشم و سرحال و سر هر حرف بامزه یا بیمزه الکی میخندیدم
ولی از ادمای رک بدم میاد . از خودمم بدم میاد که بازیگر خوبی نیستم . از خودم بدم میاد که هر چند وقت
یه بار بی دلیل میرم تو غار تنهاییه خودم و ارتباط برقرار کردن با ادما برام سخت میشه و اطرافیانم دلشون
نمیخواد اینجوری باشم و من غمگین ترم میشم و احساس عذاب وجدان میکنم .
دلم میخواد اطرافیان به رو خودشون نیارن که حالم خوب نیست .
- ۹۷/۰۱/۱۲